روانشناسان تکاملی مدتهاست مطالعه کردهاند که چرا انسانها هنر میسازند و از آن قدردانی میکنند. یکی از پذیرفتهشدهترین نظریهها این است که انجام این کار به ما این امکان را میدهد تا معنا را در دنیای اطراف خود پیدا و کشف کنیم.
از هر عکاسی بپرسید که چرا آن کار را انجام می دهد – صرف نظر از نوع عکاسی که در آن مشغول است – و احتمالاً پاسخ مشابهی در مورد رضایت حاصل از توانایی بیان خود از طریق تصاویر دریافت خواهید کرد. عکاسان چه در حال ثبت تصاویری از محصولات، مردم یا طبیعت هستند، تصمیمات کوچک بیشماری میگیرند که در نهایت به یک اثر انگشت روانشناختی منحصربهفرد میپردازند – دنیای درونی آنها که به دنیای فیزیکی تبدیل شده است.
با این حال، قدرت روانشناسی یک فرد برای شکل دادن به یک تصویر پس از عکسبرداری به پایان نمی رسد. خلق چیزی با معنا یک خیابان دو طرفه است، گفتگوی بین خالق (از طریق خلقت) و مخاطبانش.
به عبارت دیگر، تصاویر دائماً توسط ذهنی که با آنها در تعامل است، اصلاح می شود. برای برخی از عکاسان، این رابطه زنده بین هنر آنها و بینندگان ممکن است احساس خطر کند – نوعی از دست دادن کنترل. دیگران ممکن است زمانی که روانشناسی مخاطبانشان معنا و زمینه بیشتری به تصاویر آنها میافزاید، آن را آزاد میدانند.
بیشتر بخوانید: هزینه عکاسی تبلیغاتی
برای نگاهی به نحوه اعمال برخی از اصول اولیه روانشناسی انسان برای بهبود کار خود، به ادامه مطلب مراجعه کنید.
از اصول روانشناسی برای بهبود عکاسی خود استفاده کنید
خبر خوب این است که برای انتقال ایدهها به شیوهای خلاقانه و معنادار، نیازی به روانشناس بودن ندارید. درک اولیه از اصول گشتالت طراحی، همانطور که در زیر بیان شده است، می تواند به شما کمک کند تا بدانید کار شما چگونه می تواند بر مخاطبان تأثیر بگذارد.
شی انگاری
شی انگاری یک اصل است که به توانایی مغز برای پر کردن شکافهای یک تصویر بر اساس عناصر موجود اشاره دارد. به عنوان مثال، اگر بخش کوچکی از یک شکل ساده مانند مثلث را بردارید، اکثر مردم همچنان می توانند تشخیص دهند که جسم یک مثلث است، حتی اگر آن اطلاعات از دست رفته باشد.
بیشتر بدانید: عکاسی صنعتی و تبلیغاتی در اصفهان
شما می توانید از اصل شی انگاری استفاده کنید تا بینندگان را به وجود چیزی در یک عکس استنباط کنید، حتی اگر در تصویر نباشد. این ممکن است به ویژه در رسانه هایی مانند عکاسی انتزاعی که اغلب دارای اشکال ساده و قابل تشخیص هستند مفید باشد.
تداوم
تمایل ذهن انسان به دیدن عناصر متوالی مشابه بهعنوان عناصر صاف و پیوسته به جای عناصر مجزا به عنوان اصل تداوم شناخته میشود. به عنوان مثال، اگرچه یک فیلم مجموعه ای از فریم های منفرد است، اما ذهن ما آن را به عنوان یک کل پیوسته درک می کند. به عنوان یک عکاس، می توانید از این اصل برای ایجاد حس انسجام در مجموعه ای از عکس ها با استفاده از عناصر مشابه استفاده کنید.
سوژه و زمینه
ما به طور خودکار نقطه کانونی یک تصویر را جستجو می کنیم، و به همین دلیل است که درک رابطه بین “سوژه” و “پس زمینه” مهم است. نقطه کانونی مورد نظر است در حالی که زمینه بقیه تصویر است (معمولاً پس زمینه یا پیش زمینه). برای مثال، در عکسی که نشان میدهد شخصی در مقابل یک حوض پر از غاز ایستاده است، یا آن شخص یا غازها میتوانند «شکل» را تشکیل دهند.
هنگامی که تصمیم گرفتید که چشم بیننده به چه چیزی جلب شود، می توانید به طور مؤثرتری در مورد کادربندی و ویرایش عکس تصمیم گیری کنید. میتوانید به روشهای مختلفی توجه را به نقطه کانونی جلب کنید، مانند ترکیب رنگهای با کنتراست بالا، محو کردن پسزمینه، یا پیروی از قانون یک سوم هنگام عکس گرفتن.
مقصد مشترک
قانون سرنوشت مشترک به تمایل ما به درک اشیای منفرد که به عنوان یک گروه در یک جهت مشابه در حال حرکت هستند، به عنوان بخشی از یک کل منسجم اشاره دارد. این اصل با این که چگونه گله های پرندگان یا دسته های ماهی را به عنوان یک موجود بزرگ می بینیم، نشان داده می شود. شما می توانید از قانون سرنوشت مشترک برای دلالت بر یک هدف یا سرنوشت مشترک سوژه های خود استفاده کنید – خواه آنها افراد، حیوانات یا اشکال انتزاعی باشند.
مجاورت
طبق اصل مجاورت، اجسامی را که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند به عنوان بخشی از یک گروه درک می کنیم. بنابراین می توانید از گروه هایی از اشیاء برای جلب نظر بیننده یا ایجاد حس وحدت استفاده کنید. برای مثال، میتوانید گروهی از سوسکها را در حال بالا رفتن از درخت بگیرید تا تمرکز بیننده را جلب کنید یا به آنها این تصور را بدهید که سوسکها هدف مشترکی دارند.
در همین حال، در مورد گروه های به ظاهر متضاد از اشیاء، حتی می توانید از این اصل برای ایجاد حس درگیری استفاده کنید. به عنوان مثال، عکسی از دو گروه بندی از ستون ها می تواند برای نشان دادن نیروهای مخالف یا تنش استفاده شود.
شباهت
ذهن ما تمایل دارد تصاویر را بر اساس شباهت بصری آنها به یکدیگر دسته بندی کند. به عنوان مثال، یک تصویر با عناصر طبیعی در کنار عناصر ساخته شده توسط انسان، ویژگی های بصری متضادی را ارائه می دهد. بیننده این عناصر را به سرعت به دو دسته اصلی دسته بندی می کند. با استفاده از این اصل می توانید حس یکنواختی یا تضاد ایجاد کنید.
در عکاسی به ارتباطات سوژه ها دقت کنید
بهعنوان یک عکاس، میتوانید جهان را از طریق چشماندازتان به تصویر بکشید، موضوعاتی را که برایتان مهم هستند برجسته کنید، موضوعاتی را که به آنها علاقه دارید را در کانون توجه قرار دهید و محیط اطرافتان را بهتر درک کنید.
همانطور که دنیای درونی شما بر نحوه ثبت یک تصویر تأثیر می گذارد، طرز فکر بینندگان شما نیز نحوه نگرش آنها را شکل می دهد. کاوش در ارتباط قدرتمند بین روانشناسی و عکاسی می تواند به الهام بخشیدن به عکس های پویا کمک کند – نه به ذکر ارتباط قدرتمند با مخاطبان.